کد مطلب:153875 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:151

طرماح بن عدی
طرماح فرزند عدی بن حاتم طائی در مراجعت از كوفه به سوی منزلش در حدود ثعلبیه با حسین (ع) برخورد، خدمت امام عرض كرد: یابن رسول الله با شما جمعیت زیادی نمی بینم، اگر فقط همین یاران حر با شما بجنگند شما را نابود خواهند كرد در حالی كه یك روز قبل از حركتم از كوفه در كنار كوفه جمعیتی مشاهده كردم كه هرگز چنین جمعیتی در یك جا ندیده بودم، از علت اجتماع پرسیدم گفتند: سپاهی است كه باید سان ببیند و سپس به جنگ حسین بروند، ترا به خدا اگر می توانی یك قدم به جلو نرو و اگر می خواهی جائی بروی كه ترا حمایت كنند تا بتوانی تصمیم بگیری با من بیائید تا شما را به كوه های آجا، قبیله خودمان ببرم كه پناهگاهی است كه در تاریخ گذشته از تهاجم غسان و حمیر و نعمان بن منذر حفظ كرده است و هرگز فشاری بر ما وارد نشده و در آنجا از قبایل طی، كمك می گیری، من به شما اطمینان می دهم ده روز از ورود شما نخواهد گذشت كه مردان طی، سواره و پیاده به خدمت شما خواهند آمد، و تا هر وقت كه رأی مبارك باشد در قبیله، خواهید ماند، و اگر مشكلی پیش آید، بیست هزار نفر شمشیرزن به خدمت شما آماده خواهم كرد، تا پلك چشمانتان حركت می كند از یاری شما دست نخواهند كشید كه همه از شیعیان شمایند.

امام فرمود: خداوند به تو و اقوامت جزای خیر دهد لیكن مرا با مردم كوفه عهدی است كه نمی توانم از آن دست بردارم و نمی دانم انجام كار ما با آنها به كجا خواهد كشید.


طرماح از حسین (ع) خداحافظی كرد و گفت: من برای خانواده ام آذوقه می برم انشاء الله آن را به منزل برسانم به كمك شما خواهم آمد، امام فرمود: زودتر برگرد.

طرماح به خانه رفت و كارهایش را انجام داد و سفارشهای لازم را نمود و برگشت، چون نزدیك عذیب هجانات رسید خبر شهادت امام حسین (ع) را دریافت كرد، با یك دنیا تاثر به خانه اش بازگشت [1] .


[1] كامل ج 4/ص 50 - طبري ج 7/ ص 304 - نفس المهموم ص 194 - الحسين في طريقه الي الشهاده ص 79.